نگاهی به فیلم سینمایی «پرونده باز است»/ خداحافظی بیرمق یک کارگردان
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۲۷۹۶۹
خبرگزاری فارس - گروه هنر و رسانه: در یک درگیری بین دو نوجوان هم محلهای به نامهای علیرضا و فرهاد که دل در گروی عشق دختری به نام نرگس دارند، علیرضا به دست فرهاد به قتل میرسد. والدین علیرضا تقاضای قصاص میکنند و تلاشهای خواهر علیرضا و نامزدش، سیفی رئیس کانون اصلاح و تربیت و پدر علیرضا برای بخشش اولیای دم تا آخرین لحظات ادامه مییابد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیست و دومین ساخته سینمایی کیومرث پوراحمد که به روایتی آخرین ساخته این کارگردان است، با موضوع نوجوانان تولید شده است. موضوعی که پور احمد در دهههای گذشته به آن اشراف داشته و فیلمهای خوبی در زمانه خود در این حوزه از پوراحمد دیدهایم و از آنها خاطره داریم. اما به نظر میرسد که جدیدترین اثر پوراحمد ساختهای بیرمق و بسیار دور از دغدغههای نوجوان امروزی است و این مساله نشان از دور شدن و عدم اشراف پوراحمد از مقوله زندگی، دیدگاهها و خواستههای نسل فعلی نوجوانان است.
به عبارت دیگر پوراحمد نتوانسته در این حوزه خود را به روز رسانی کند و به همین دلیل دغدغه وی در آن بخشی که مربوط به نوجوانان میشود دغدغه نسل نوجوان فعلی نیست. البته اگر به لایههای زیرین اثر برسیم و آن لایهها را مورد کنکاش قرار دهیم در مییابیم که پوراحمد با تیزهوشی خاص خود موضوع نوجوانان را در لایه ظاهری اثرش برجسته کرد در حالی که رد سطوح زیرین این پرونده باز است آن مسالهای که مورد انتقاد قرار میگیرد مساله قصاص است و بس!
حکم قصاص از احکام مسلّم دین اسلام دانسته شده که آیاتی از قرآن، روایات متواتر و اجماع بر آن دلالت میکند. قصاص، در کنار دیه، حد و تعزیر، جزء چهار مجازات اصلی قانون مجازات اسلامی در جمهوری اسلامی ایران است. و این مساله همان چیزی است که فیلمساز کهنه کار ما بر آن نقد دارد و شرایط را به گونهای در فیلمنامه اش رقم میزند که ما با قاتلی بامعرفت، عاشق پیشه، هنرمند، رفیق بازو صادق و راستگو و در دیگر سو با مقتولی که مواد مخدر مصرف میکند، مزاحم نوامیس مردم میشود.
بسیار لوس و ننر بار آمده، دروغگوست و.... مواجه شویم و طبیعی است که قاتل داستان ما بشود شخصیت مثبت و مقتول قصه هم شخصیت منفی تا بتوانیم با قاتل همذات پندری کنیم برای مظلومیتش دلمان بسوزد و صدها لعنت نثار مقتول و خانوادهاش کرده و از پدر مقتول نیز که بر حق طبیعی و قانونی و شرعی و دینی خود اصرار میورزد چهره ای خشن و عقب مانده و انتقام گیر و سنتی بسازیم تا در نهایت نیز فیلمساز کهنه کار ما بتواند همه مشکلات بوجود آمده را بر سر پدر نگونبخت و فرزند مرده آوار کرده و ندا سر دهد که اگر آن روز کذایی دوسیلی جلوی چشم همسایگان به صورت پسرت نمیزدی این حجم از مصیبت و ویرانی رخ نمی داد و اکنون همه چیز در دعوای گاه و بیگاه دو بچه محل ختم به خیر میشد و نه علیرضایی کشته میشد و نه فرهادی کسی را میکشت.
از طرف دیگر نیز فیلمساز ما مساله قصاص را در فیلمنامه اش تبدیل به اهرم قدرت و انتقام کرده و قصاص را نوعی مجازات بیرحمانه و سنتی میداند که از قدیم بر جای مانده است و ما میراث دار آن هستیم. میراثی که بر خلاف نسل گذشته که نمونه شاخصش در داستان پور احمد، عبداله پدر علیرضا ( و به نوعی نماینده نسل گذشته و سنت گرا محسوب میشود) است.
و در نقطه مقابلش نسل نو و میانه قرار دارند که کاراکترهایی مثل هما، حامد محمود و سیفی آنها را نمایندگی میکنند و همین نگاه انتقادی به مساله قصاص است که سبب میشود تا پور احمد حتی نام فیلمش را نیز در نقد قصاص انتخاب کند: پرونده باز است = قصاص همچنان جریان دارد و قربانی میگیرد و .... و به همین دلیل نیز نمیتواند پایانی برای فیلمش انتخاب کند چرا که اگر در صحنه پایانی فرهاد بخشیده شود پور احمد عملا بر همه انتقادهایی که بر مساله قصاص در طول داستان مطرح کرده خط بطلان میکشد و اگر فرهاد اعدام شود باز هم پور احمد به گونهای انجام قصاص را تایید کرده است.
فیلمنامه در کنار همه این مسائل روساختی و زیرساختی نیز دچار کاستیهای فراوانی است که در صورت اکران عمومی فیلم به آن اشاره خواهم کرد و البته ذکر این نکته را نیز ضروری میدانم که به جز بازیگر نقش قنبر (مهبد جهان نوش) که بسیار روان و راحت بازی کرده و کاراکتر مذکور را بسیار باور پذیر ساخته و تا حدی بازی خوب پویا نجفی بازیگر نقش فرهاد، نقش آفرینی مناسب دیگری از بازیگران اصلی فیلم نمیبینیم و صرفا علی باقری توانسته آن کلیشه همیشگی و نشانههای آشنای بازیگریاش را بشکند و نقش مناسبی را در قالب کاراکتر پدر فرهاد ارائه کند.
ریتم کشدار و خسته کننده نیز که از فیلمنامه به ساختار هم سرایت کرده سبب شده تا با فیلمی کند و شعار زده مواجه شویم اثری که پایان تلخی برای خداحافظی فیلمساز 73 ساله ما از سینماست.
نویسنده: ندا الماسیان طهرانی
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: پرونده باز است مساله قصاص پور احمد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۲۷۹۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر کیومرث پوراحمد: «پدرم خودش را نکشت ، میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید»
چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت:«ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.
غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.» دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» کانال عصر ایران در تلگرام